Farsi Dictionary

Vesica

(تش.) كيسه ، ابدان ، مثانه.

Vesicant

(vesicatory) مولدالتهاب و ترشح ، تبخال اور، تاول زا

Vesicate

(طب) تاول دار كردن ، تاول زدن ، تبخال زدن.

Vesicatory

(vesicant) مولدالتهاب و ترشح ، تبخال اور، تاول زا.

Keyword

Criteria