Farsi Dictionary

Reman

داراي نفرات تازه كردن ، مردانگي كردن.

Remand

به بازداشتگاه برگرداندن ، احضار كردن ، اعاده دادن.

Remanence

مانده ، تتمه.

Remanence

مغناطيس پس ماند.

Remanent

بازمانده ، پس مانده.

Keyword

Criteria