Farsi Dictionary

Exact

بزور مطالبه كردن ، بزور گرفتن ، تحميل كردن بر، درست ، كامل ، صحيح ، عين ، عينا.

Exact

دقيق.

Exact solution

حل دقيق.

Exaction

مطالبه بزور، تحميل ، سخت گيري ، اخاذي.

Exactitude

درستي ، دقت ، صحت ، كمال.

Exactly

درست ، عينا، كاملا ، بدرستي ، بكلي ، يكسره ، چنين است.

Exact word

کلمه دقيق

Keyword

Criteria