Farsi Dictionary

Zoom

هواپيما را با سرعت وبازاويه تند ببالا راندن ، زوم ، با صداي وزوز حركت كردن ، وزوز، بسرعت ترقي كردن يا بالا رفتن ، (در فيلمبرداري) فاصله عدسي را كم و زياد كردن.

Zoom lens

عدسي دوربين عكاسي داراي كانون متغير.

Zoometry

اندازه گيري اندامهاي جانوران.

Zoomorphic

داراي خدايان مجسم بشكل جانور، شبيه جانور، جانورسان

Zoomorphism

تجسم خدا يا خدايان بشكل حيوانات پست ، استعمال اشكال حيوانات در هنر بعنوان علا ءم مخصوص.

Keyword

Criteria