Farsi Dictionary

Wolf

(ج.ش.) گرگ ، حريصانه خوردن ، بوحشت انداختن.

Wolf dog

سگ گله ، سگ گرگ.

Wolf hound

(ج.ش.) سگ تازي ، تازي درشت اندام.

Wolf pack

گله گرگ.

Wolfberry

(گ.ش.)اقطي ميوه خوشه اي.

Wolfish

گرگ صفت.

Wolfling

بچه گرگ.

Wolframic

(tungstic=) ساخته شده از تنگستن.

Wolfsbane

(گ.ش.) اقونطيون ، تاج الملوك ، قاتل الذءب.

wolf-trap

دام گرگ

Keyword

Criteria