| Trust |
اعتماد، ايمان ، توكل ، اطمينان ، پشت گرمي ، اميد، اعتقاد، اعتبار، مسلوليت ، امانت ، وديعه ، اتحاديه شركتها، اءتلا ف ، اعتماد داشتن ، مطملن بودن ، پشت گرمي داشتن به. |
| Trust company |
شركت امين يا امانت دار، بانكي كه امانات وسپرده ها را نيز نگهميدارد. |
| Trust fund |
سپرده ، وجه اماني ، سرمايه اماني. |
| Trust territory |
ناحيه تحت قيمومت شوراي امنيت سازمان ملل متحد. |
| Trustee |
امين ، متولي ، امانت دار، توليت كردن. |
| Trusteeship |
امانت ، امانت داري ، توليت ، جزء امنا بودن. |
| Truster |
اطمينان كننده ، باور كننده ، امانت گذار، وديعه گذار، اعتباردهنده ، نسيه دهنده ، توكل كننده. |
| Trustful |
موتمن ، مطملن ، معتمد، اطمينان ، اعتماد. |
| Trustiness |
قابليت اعتماد. |
| Trustworthy |
قابل اعتماد، معتمد، موثق ، درست ، امين. |
| Trusty |
معتبر، قابل اعتماد، موتمن ، مورد اطمينان ، امين ، اطمينان بخش. |
| trustworthiness |
قابليت اعتماد |