| Trim |
درست كردن ، اراستن ، زينت دادن ، پيراستن ، تراشيدن ، چيدن ، پيراسته ، مرتب ، پاكيزه ، تر وتميز، وضع ، حالت ، تودوزي وتزءينات داخلي اتومبيل. |
| Trim size |
اندازه طبيعي (پس از پرداخت وبريدن زاويه چيزي). |
| Trimerous |
سه جزيي ، سه بندي ، سه مفصلي ، سه گروهي. |
| Trimester |
دوره سه ماهه ، در حدود سه ماه. |
| Trimeter |
شعر سه وتدي. |
| Trimmer |
پيرايشگر، دستكاري كننده ، صاف كننده ، زينت دهنده ، تغيير عقيده دهنده بنابمصالح روز، تاديب كننده. |
| Trimolecular |
(ش.) سه ذره اي ، داراي سه ملكول. |
| Trimonthly |
هر سه ماه يكبار. |
| Trimorph |
(trimorphous) سه شكلي ، سه وجهي ، سه حالتي. |
| Trimorphous |
(trimorph) سه شكلي ، سه وجهي ، سه حالتي. |
| Trimotor |
هواپيماي سه موتوره. |
| trimmed |
تقليل يافته |