Farsi Dictionary

Traffick

(traffic=) شد وامد، امد وشد، رفت وامد، عبو ومرور، وساءط نقليه ، داد وستدارتباط، كسب ، كالا ، مخابره ، امد وشد كردن ، تردد كردن.

Trafficker

تاجر، سوداگر، كاسب ، دكان دار، پشت هم انداز، دسيسه.

Keyword

Criteria