Farsi Dictionary

Therein

دران ، درانجا، از ان بابت ، از ان حيث.

Thereinafter

پيرو ان ، بدنبال ان ، درتعقيب ان ، بعدا.

Thereinto

درداخل ان در جزء ان ، در ضمن ان.

Keyword

Criteria