هم زمان ، همگاه ، واقع شونده بطور هم زمان.
همگام ، هم زمان.
كامپيوتر همگام.
ماشين همگام.
تسهيم كننده همگام.
عمل همگام.
سيستم همگام.
مخابره همگام.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains