| Suit |
درخواست ، تقاضا، دادخواست ، عرضحال ، مرافعه ، خواستگاري ، يكدست لباس ، پيروان ، خدمتگزاران ، ملتزمين ، توالي ، تسلسل ، نوع ، مناسب بودن ، وفق دادن ، جور كردن ، خواست دادن ، تعقيب كردن ، خواستگاري كردن ، جامه ، لباس دادن به. |
| Suitability |
درخوردبودن ، مناسبت ، شايستگي ، برازندگي. |
| Suitable |
درخورد، مناسب ، شايسته ، فراخور، مقتضي. |
| Suitcase |
چمدان. |
| Suite |
دنباله ، رشته ، همراهان ، ملتزمين ، رشته مسلسل ، اپارتمان ، اتاق مجلل هتل ، قطعه موسيقي. |
| Suiting |
پارچه لباسي (زنانه ومردانه). |
| Suitor |
خواستگاري كردن ، عشقبازي كردن ، عرضحال دهنده ، مدعي ، خواستگار. |
| Suits |
لباس - کت |