| Structural |
ساختماني ، وابسته به ساختمان ، وابسته به بنا. |
| Structural logic |
منطق ساختي. |
| Structural steel |
تير فولا د يا اهن ساختماني. |
| Structuralism |
بخشي از روانشناسي كه از راه تعقل وتفكر وضع روحي فرد را مورد مطالعه قرار ميدهد. |
| Structuralization |
ايجاد ساختمان ، بنا، بنيان گذاري. |
| Structuralize |
ساختمان كردن ، تبديل به ساختمان كردن. |