| Skid |
تير حاءل ، تير پايه ، لغزيدن ، غلتگاه ، سرخوردن ، ترمز ماشين ، تخته پل ، راه شكست ، مسير سقوط، ترمز كردن ، سريدن ، سرانيدن. |
| Skid fin |
باله موازنه در هواپيماي دوباله. |
| Skid road |
جاده ليز ولغزنده. |
| Skid row |
محله مشروب فروشهاي ارزان ، ناحيه پست. |
| Skidder |
سرخورنده ، ترمز كننده ، سردهنده. |
| Skiddoo |
(skidoo) عازم شدن ، رفتن ، برو، گمشو. |
| Skidoo |
(skiddoo) عازم شدن ، رفتن ، برو، گمشو. |