Farsi Dictionary

Shake

ارتعاش ، تكان ، لرزش ، تزلزل ، لرز، تكان دادن ، جنباندن ، اشفتن ، لرزيدن.

Shake down

اوار، فروريختگي ، تجزيه ، جيب كسي را كاملا خالي كردن ، بيتوته كردن ، ازمودن.

Shake out

باتكان بيرون بردن ، لرزاندن ، ركود.

Shake up

تكان سخت دادن ، احساسات را تحريك كردن ، سرهم بندي ، دگرگوني.

Shakeable

(shakable) تكان دادني ، تكان خوردني.

Shaker

لرزاننده ، تكان دهنده ، ماشين تكان دهنده ، ادم مزور ولا ف زدن ، ادم ولگرد واواره.

Shakespearean

(shakespearian، shaksperian) وابسته به شكسپير.

Shakespearian

(shakespearean، shaksperian) وابسته به شكسپير.

Keyword

Criteria