| Scale |
كفه ترازو، (درجمع) ترازو، وزن ، (ج.ش.) پولك يا پوسته بدن جانور، فلس ، هر چيز پله پله ، هرچيز مدرج ، اعداد روي درجه گرماسنج وغيره ، مقياس ، اندازه ، معيار، درجه ، ميزان ، مقياس نقشه ، وسيله سنجش ، خط مقياس ، تناسب ، نسبت ، مقياس كردن ، توزين كردن. |
| Scale |
مقياس ، گام ، مقياس گذاشتن ، پيمودن. |
| Scale armor |
زره پولك دار. |
| Scale down |
كاهش تدريجي ، كاهش ، به نسبت ثابت. |
| Scale factor |
مقياس گذاري ، پيمايش. |
| Scale up |
افزايش ، افزايش به نسبت ثابت. |
| Scaled |
پولك دار، مدرج ، فلس دار. |
| Scalelike |
فلس مانند، ترازو مانند. |
| Scalene |
وابسته بعضلا ت گردن ، (در مورد مثلث) داراي اضلا ع نامساوي ، نابرابر پهلو. |
| Scalepan |
كفه ترازو. |
| Scaler |
بالا رونده ، كسيكه مقياس بكار ميبرد، قپاندار، كوهنورد |