Farsi Dictionary

Repress

باز فشردن ، باز كوفتن ، فرونشاندن ، سركوب كردن ، در خود كوفتن.

Repressed

جلوگيري شده.

Repression

سركوبي.

Repressive

مانع شونده ، سركوب كننده.

Repressor

عامل مانع شونده.

Keyword

Criteria