| Pressure |
فشار، بار سنگين مصاءب وسختيها، مشقت ، فشردن. |
| Pressure |
فشار، مضيقه. |
| Pressure cabin |
هواپيماي داراي دستگاه تهويه مقاوم با فشار هوا. |
| Pressure cook |
ديگ زودپز، درديگ زودپز پختن ، تحت فشار پختن. |
| Pressure gauge |
فشار سنج ابگونه ومواد منفجره. |
| Pressure suit |
لباس مخصوص پرواز در ارتفاعات زياد. |