Farsi Dictionary

Plea

دادخواست ، منازعه ، مشاجره ، مدافعه ، عذر، بهانه ، تقاضا، استدعا، پيشنهاد، وعده مشروط، ادعا.

Pleach

درهم بافتن ، درهم پيچيدن ، درهم گير افتادن.

Plead

در دادگاه اقامه يا ادعا كردن ، درخواست كردن ، لا به كردن ، عرضحال دادن.

Pleadable

قابل عرضحال دادن ، قابل درخواست دادن.

Pleader

عرضحال دهنده ، درخواست دادن.

Pleading

دفاع ، برهان نمايي ، شفاعت ، دادخواهي.

Pleasance

شادي ، خوشي ، عيش ، ادب ، مطبوع بودن ، خوش ايندي.

Pleasant

خوش ايند، دلپذير، خرم ، مطبوع ، پسنديده ، خوش مشرب.

Pleasantry

لطيف طبعي ، بذله گويي ، شوخي.

Please

دلپذيركردن ، خشنود ساختن ، كيف كردن ، سرگرم كردن ، لطفا، خواهشمند است.

Pleasing

خوش ، باصفا، دلگشا، خوش ايند، بشاش ، موجب مسرت.

Pleasurability

لذت بخشي.

Pleasurable

فرح بخش ، لذت بخش ، لذيذ، مغتنم ، عياش.

Pleasure

كيف ، لذت ، خوشي ، عيش ، شهوتراني ، انبساط، لذت ، بخشيدن ، خوشايند بودن ، لذت بردن.

Pleasureless

بي لذت.

Pleat

چين ، چين وشكن ، تاه زده ، چين چين كردن.

Pleated

پليسه دار، تاه دار.

pleasantly

خوش

pleased

خوشحال

Keyword

Criteria