Plea |
دادخواست ، منازعه ، مشاجره ، مدافعه ، عذر، بهانه ، تقاضا، استدعا، پيشنهاد، وعده مشروط، ادعا. |
Pleach |
درهم بافتن ، درهم پيچيدن ، درهم گير افتادن. |
Plead |
در دادگاه اقامه يا ادعا كردن ، درخواست كردن ، لا به كردن ، عرضحال دادن. |
Pleadable |
قابل عرضحال دادن ، قابل درخواست دادن. |
Pleader |
عرضحال دهنده ، درخواست دادن. |
Pleading |
دفاع ، برهان نمايي ، شفاعت ، دادخواهي. |
Pleasance |
شادي ، خوشي ، عيش ، ادب ، مطبوع بودن ، خوش ايندي. |
Pleasant |
خوش ايند، دلپذير، خرم ، مطبوع ، پسنديده ، خوش مشرب. |
Pleasantry |
لطيف طبعي ، بذله گويي ، شوخي. |
Please |
دلپذيركردن ، خشنود ساختن ، كيف كردن ، سرگرم كردن ، لطفا، خواهشمند است. |
Pleasing |
خوش ، باصفا، دلگشا، خوش ايند، بشاش ، موجب مسرت. |
Pleasurability |
لذت بخشي. |
Pleasurable |
فرح بخش ، لذت بخش ، لذيذ، مغتنم ، عياش. |
Pleasure |
كيف ، لذت ، خوشي ، عيش ، شهوتراني ، انبساط، لذت ، بخشيدن ، خوشايند بودن ، لذت بردن. |
Pleasureless |
بي لذت. |
Pleat |
چين ، چين وشكن ، تاه زده ، چين چين كردن. |
Pleated |
پليسه دار، تاه دار. |
pleasantly |
خوش |
pleased |
خوشحال |