Farsi Dictionary

Nova

(نج.) ستاره اي كه نور ان چند روزي زياد شده و دوباره كم شود، فاني ستاره ، نو اختر.

Novaculite

ساوسنگ.

Novation

ابتكار، ابداع ، نوسازي.

novation deed

ابتکار عمل

Keyword

Criteria