Farsi Dictionary

Nab

قاپيدن ، دستگير كردن ، توقيف.

Nabber

توقيف كننده ، قاپنده.

Nabid

(nabidae =) (ج.ش.)خانواده كك و ساس و حشرات ، خون اشام.

Nabidae

(nabid =) (ج.ش.)خانواده كك و ساس و حشرات ، خون اشام

Nabob

نواب ، نايب السلطنه ، پولدار.

Naboom

(گ.ش.) نوعي درخت فرفيون.

Keyword

Criteria