Farsi Dictionary

Lack

نبودن ، نداشتن ، احتياج ، فقدان ، كسري ، فاقد بودن ، ناقص بودن ، كم داشتن.

Lackadaisical

نازدار، بي حال ، بي اشتياق.

Lackadaisy

(lackaday=) حرف ندا، علا مت افسوس وتعجب.

Lackaday

(lackadaisy=) حرف ندا، علا مت افسوس وتعجب.

Lackey

(lacquey) پادو، نوكر، فراش ، چاكري كردن ، نوكري كردن

Lackluster

بي نور، تاريك ، بدون زرق وبرق ، تار وبي برق.

lacking

فاقد

Keyword

Criteria