| Grow |
رستن ، روييدن ، رشد كردن ، سبز شدن ، بزرگ شدن ، زياد شدن ، ترقي كردن ، شدن ، گشتن ، رويانيدن ، كاشتن. |
| Growing pains |
الا م رشدي ، مشكلا ت ، فشار. |
| Growing point |
(گ.ش.) نقطه رويش (در جوانه). |
| Growl |
غرغر كردن ، خرناس كشيدن ، صدايي كه از ناي سگ خشمگين بر ميايد. |
| Growler |
غرغر كننده. |
| Grown |
روييده ، رشد كرده ، رسيده ، جوانه زده ، سبز شده. |
| Grown up |
(adult) بالغ و رشيد. |
| Growth |
رشد، نمود، روش ، افزايش ، ترقي ، پيشرفت ، گوشت زيادي ، تومور، چيز زاءد، نتيجه ، اثر، حاصل. |
| Growth factor |
عامل رشد (مانند ويتامين). |
| Grow up |
بزرگ شدن |
