عرق ابدار (مخلوط با اب)، دسته اي از مردم كه براي خوردن عرق گرد هم نشينند، عرق خوردن.
مست ، تلو تلو خورنده ، سست.
صوف ابريشمي ، نوعي پارچه زمخت.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains