طاس تخته نرد، بريدن به قطعات كوچك ، نرد بازي كردن.
طاس ، تاس.
(گ.ش.) شب بوي زرد، گل قلب مريم.
طاس باز، نراد.
خطرناک - ريسکي - غيرقابل پيش بيني
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains