Farsi Dictionary

Dice

طاس تخته نرد، بريدن به قطعات كوچك ، نرد بازي كردن.

Dice

طاس ، تاس.

Dicentra

(گ.ش.) شب بوي زرد، گل قلب مريم.

Dicer

طاس باز، نراد.

dicey

خطرناک - ريسکي - غيرقابل پيش بيني

Keyword

Criteria