| Contract |
(.n):قرارداد، مقاطعه ، كنترات ، پيمان. (.vt&.vi): پيمان بستن ، قرردادبستن ، مقاطعه كاري كردن ، كنترات كردن ، منقبض كردن ، مخفف كردن ، همكشيدن. |
| Contract |
قرارداد، منقبض كردن ، منقبض شدن. |
| Contractile |
قابل انقباض ، ادغام شونده ، هم كشي پذير، ترنج پذير. |
| Contraction |
انقباض ، اختصار، ادغام ، همكشيدن ، ترنجيدن. |
| Contractor |
پيمان كار، مقاطعه كار. |
| Contractual |
قراردادي ، مقاطعه اي ، ماهده اي ، پيماني. |
| Contracture |
انقباض ، همكشي. |
| contracted |
قرارداد |
| contracting |
قرارداد |
| contractionary |
انقباضي |
