| Bear |
(.n) :خرس ، سلف فروشي سهام اوراق قرضه در بورس بقيمتي ارزانتر از قيمت واقعي ، (باحروف درشت) لقب روسيه ودولت شوروي ، (.vi &.vt) :بردن ، حمل كردن ، دربرداشتن ، داشتن ، زاييدن ، ميوه دادن ، (مج.)تاب اوردن ، تحمل كردن ، مربوط بودن (on و upon). |
| Bear garden |
محلي كه درانجاخرسها را بجنگ مي اندازند. |
| Bearable |
تحمل پذير، بادوام. |
| Bearbaiting |
نوعي تفريح كه دران سگها رابجان خرس مقيد درزنجير مياندازند. |
| Beard |
ريش ، خوشه ، هرگونه برامدگي تيزشبيه مو و سيخ در گياه و حيوان ، مقابله كردن ، ريش داركردن. |
| Bearded |
ريشو. |
| Bearer |
حامل ، درخت بارور، در وجه حامل. |
| Bearing |
طاقت ، بردباري ، وضع ، رفتار، سلوك ، جهت ، نسبت. |
| Bearing rein |
(checkrein=) مهار. |
| Bearish |
خشن ، بي تربيت ، مثل خرس ، خرس وار. |
| Bearskin |
پوست خرس ، كلا هي از پوست خرس. |
| bear down |
تحمل کردن |
| bear in mind |
درنظر داشته باشيد |