Farsi Dictionary

Adam

ادم ، ادم ابولبشر.

Adamancy

سر سختي ، سختي.

Adamant

جسم جامد و سخت ، مقاوم ، يكدنده ، تزلزل ناپذير.

Adamantine

محكم ، سخت ، سخت و درخشان (مانند الماس).

adamantly

مصرانه - مقاوم - يکدنده

Keyword

Criteria