Farsi Dictionary

Whist

خاموش ، ساكت ، ارام ، گنگ ، بي صدا، ساكت كردن ، هيس كردن ، نوعي بازي ورق.

Whistle

سوت ، صفير، سوت زدن.

Whistle stop

(در مورد نامزدهاي انتخاباتي و رجال معروف) در نقاط مختلف از مردم ديدار كوتاهي نمودن.

Whistler

سوت زن ، فلوت زن ، سوت ، (ج.ش.) سار طوقي.

whistles

سوت زدن

Keyword

Criteria