Farsi Dictionary

Wee

(اسكاتلند) كوچولو، ريز، يكي كمي ، اندكي ، لحظه اي.

Weed

علف هرزه ، دراز و لا غر، پوشاك ، وجين كردن ، كندن علف هرزه.

Weeder

متصدي چيدن علف هرزه.

Weedicide

(herbicide) علف كش ، داروي دافع علف هرز.

Weedless

بدون علف هرزه.

Weedy

پر از علف هرزه ، هرز، خودرو، دراز و باريك.

Week

هفته ، هفت روز.

Weekday

روز هفته.

Weekend

(bweekends) اخر هفته ، تعطيل اخر هفته ، تعطيل اخر هفته را گذراندن.

Weekender

كسيكه به تعطيل اخر هفته ميرود، چمدان كوچك سفري.

Weekends

(bweekend)اخر هفته ، تعطيل اخر هفته ، تعطيل اخر هفته را گذراندن.

Weekly

هفتگي ، هفته اي يكبار، هفته به هفته.

Ween

تصور كردن ، بر ان (عقيده) بودن ، فكر كردن.

Weensy

(weeny)سوسيس ، (د.گ.) كوچك ، خرده ، ريز، بي اهميت.

Weeny

(weensy) سوسيس ، (د.گ.) كوچك ، خرده ، ريز، بي اهميت.

Weep

گريه كردن ، گريستن ، اشك ريختن.

Weeper

نوحه خوان ، گريه كننده.

Weeping willow

(گ.ش.) بيد مجنون.

Weepy

عزادار، نالا ن ، گريان.

Weevil

(ج.ش.) شپشه ، كو، سوسه ، شپشه گندم.

Weeviled

(weevilled، weevily، weevilly) سپشه وار، شپشه دار.

Weevilly

(weeviled، deliveew، weevily) شپشه وار، شپشه دار.

Weevily

(weeviled، weevilled، weevilly) سپشه وار، سپشه دار

Weewilled

(weeviled، weevily، weevilly) سپشه وار، شپشه دار.

weeding

وجين

Weeks

هفته

weeping

گريه

Keyword

Criteria