Farsi Dictionary

Tax

ماليات ، باج ، خراج ، تحميل ، تقاضاي سنگين ، ملا مت ، تهمت ، سخت گيري ، ماليات بستن ، ماليات گرفتن از، متهم كردن ، فشاراوردن بر.

Tax evasion

فرار از پرداخت ماليات.

Tax exempt

معاف از ماليات.

Tax free

بخشوده از ماليات.

Taxable

ماليات بردار، مشمول ماليات.

Taxation

وضع ماليات ، ماليات بندي ، ماليات.

Taxeme

كوچكترين واحد ساختمان لغوي ، كوچكترين قسمت صرف ونحوي كلمه.

Taxi

باتاكسي رفتن ، تاكسي ، خودروي (هواپيما).

Taxi dancer

دختري كه در كلا س رقص يا كاباره در مقابل پول با مشتريان ديگر ميرقصد.

Taxi stand

ماندگاه مجاز تاكسي.

Taxicab

تاكسي.

Taxidermist

ويژه گر پر كردن پوست حيوانات باكاه وغيره ، پوست ارا.

Taxidermy

پركردن پوست حيوانات با كاه وغيره ، پوست ارايي.

Taximan

راننده تاكسي.

Taximeter

مسافت سنج ، مسافت نماي تاكسي.

Taxis

شكسته بندي ، (زيست شناسي) واكنش موجود زنده در برابر گرايش ، تاكتيسم.

Taxiway

جاده يا راه تاكسي رو، فرودگاه.

Taxon

واحد طبقه بندي گياهي يا جانوري.

Taxonomy

ره ارايي ، علم رده بندي ، طبقه بندي.

Taxpayer

ماليات پرداز، ماليات دهنده.

tax assumption

فرض مالياتي

Tax credit

اعتبار مالياتي

tax filing

ثبت ماليات - اظهار ماليات

tax return

اظهارنامه مالياتي

taxed

مشمول ماليات

taxi company

شرکت تاکسي

taxing

ماليات

Keyword

Criteria