Farsi Dictionary

Strip

برهنه كردن ، محروم كردن از، لخت كردن ، چاك دادن ، تهي كردن ، باريكه ، نوار.

Stripe

مارك ، علا مت ، درجه نظامي ، پاگون ، خط راه راه ، يراق ، پارچه راه راه ، راه راه كردن ، تازيانه زدن.

Striping

هاشور زني ، خط خطي كردن.

Stripling

نورسته ، نوجوان.

Stripper

پوست كن ، كسيكه چيزي را باريكه باريكه جدا ميكند، كسيكه رقص برهنه ميكند.

Striptease

رقص همراه با برهنگي تدريجي رقاصه.

Stripteaser

رقاصه برهنه.

Stripy

راه راه ، مخطط، خط خط.

striped

راه راه

stripes

راه راه

Stripped

محروم

strips

نوار

Keyword

Criteria