توده ، كومه ، خرمن ، دودكش ، دسته ، بسته ، پشته ، مقدار زياد، قفسه كتابخانه ، توده كردن ، كومه كردن ، انباشتن
پشته ، پشته كردن.
نماينده پشته ، پشته نما.
حافظه پشته اي.
اشاره گر پشته.
روي هم انباشتن ، جمع كردن ، اندازه گرفتن.
توده كننده.
پشته ساز، پشته كن.
پشته سازي.
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains