Solid |
جامد، ز جسم ، ماده جامد، سفت ، سخت ، مكعب ، سه بعدي ، محكم ، استوار، قوي ، خالص ، ناب ، بسته ، منجمد، سخت ، يك پارچه ، مكعب ، حجمي ، سه بعدي ، توپر، نيرومند، قابل اطمينان. |
Solid angle |
زاويه سه بعدي مخروط وامثال ان. |
Solid geometry |
هندسه سه بعدي ، هندسه فضايي. |
Solid looking |
داراي قيافه جامد وبيروح. |
Solid state |
حالت جامد. |
Solid state circuitry |
مدارات حالت جامد. |
Solid state component |
مولفه ء حالت جامد. |
Solid state device |
دستگاه حالت جامد. |
Solid state diffusion |
پخش حالت جامد. |
Solid state physics |
فيزيك حالت جامد. |
Solidago |
(گ.ش.) رويينه. |
Solidarity |
اتحاد، انسجام ، بهم پيوستگي ، مسلوليت مشترك ، همكاري ، همبستگي. |
Solidification |
سفت سازي ، استقرار، استحكام. |
Solidify |
جامد كردن ، سفت كردن يا شدن ، يك پارچه شدن ، متبلور كردن. |
Solidity |
جمود، استحكام ، استواري ، سختي ، سفتي. |