Farsi Dictionary

Sky

اسمان ، فلك ، در مقام منيعي قرار دادن ، زياد بالا بردن ، توپ هوايي زدن ، اب وهوا.

Sky blue

اسماني ، نيلگوني ، رنگ ابي اسمان.

Sky high

منيع ، خيلي بالا در اسمان ، در ارتفاع زياد.

Skyborne

هوا برد (airborne).

Skycap

باربر فرودگاه.

Skye terrier

(ج.ش.) سگ كوچك وپا كوتاه اسكاتلندي.

Skyey

(skiey) اسمان وار، وابسته باسمان ، اسماني.

Skyey

اسماني ، لا جوردي ، بهشتي.

Skylark

چكاوك ، غزلا غ ، تفريح وجست وخيز كردن.

Skylarker

زنده دل.

Skylight

پنجره سقفي ، پنجره طاق.

Skyline

افق مريي ، خط افق كه محل تقاطع زمين واسمان است.

Skyrocket

موشك هوايي ، مثل موشك بهوا پرتاب كردن ، بسرعت بالا بردن ، ازدياد سريع قيمت وغيره.

Skysail

بادبان فوقاني كشتي.

Skyscraper

اسمان خراش ، رفيع ، بلند.

Skyward

بسوي اسمان ، بطرف اسمان ، بطرف بالا.

Skyway

راه هوايي ، پل هوايي.

sky star

آسمان ستاره

skydiving

چتربازي

Keyword

Criteria