Farsi Dictionary

Relax

لينت دادن ، شل كردن ، كم كردن ، تمدد اعصاب كردن ، راحت كردن.

Relaxant

(طب) سست كننده ، داروي بيحالي ، ملين.

Relaxation

سست سازي ، تخفيف ، تمدد اعصاب ، استراحت.

Relaxing

آرامش

Keyword

Criteria