Farsi Dictionary

Rear

پروردن ، تربيت كردن ، بلند كردن ، افراشتن ، نمودار شدن ، عقب ، پشت ، دنبال.

Rear of queue

عقب صف.

Rearm

تجديد تسليحات كردن ، دوباره مسلح شدن يا كردن.

Rearmament

تجديد تسليحات.

Rearrange

بازاراستن ، بازچيدن.

Rearrangment

باز ارايش ، باز چيني.

Rearward

عقب دار، پس قراول ، بطرف عقب ، عقبي.

rearrangement

بازآرايي

Keyword

Criteria