Farsi Dictionary

Protector

نگهدار، پشتيبان ، حامي ، سرپرست ، قيم ، نيكدار.

Protectorate

سرپرستي ، قيمومت ، كشور تحت الحمايه.

Protectory

پرورشگاه يتيمان ، دارالا يتام.

Keyword

Criteria