Farsi Dictionary

Probation

(probational) ازمايش ، امتحان ، ازمايش حسن رفتار وازمايش صلا حيت ، دوره ازمايش وكار اموزي ، اراءه مدرك ودليل ، ازادي بقيد التزام.

Probational

(probation) ازمايش ، امتحان ، ازمايش حسن رفتار وازمايش صلا حيت ، دوره ازمايش و كار اموزي ، اراءه مدرك ودليل ، ازادي بقيد التزام.

Probationary

وابسته به دوره كاراموزي يا ازمايشي ، وابسته به التزام

Probationer

كارمند استاژ، كارمند تحت ازمايش ، زنداني ازاد شده بقيد شرف ، عفو مشروط.

Keyword

Criteria