Farsi Dictionary

Pledge

درگروگان ، گرو، وثيقه ، ضمانت ، بيعانه ، باده نوشي بسلا متي كسي ، بسلا متي ، نوش ، تعهد والتزام ، گروگذاشتن ، بسلا متي كسي باده نوشيدن ، متعهد شدن ، التزام دادن.

Pledgeor

(pledgor)دهنده ضمانت يا بيعانه يا قول.

Pledget

پارچه زخم بندي ، كمپرس زخم.

pledged

متعهد

pledged asset

دارايي متعهد

pledges

تعهدات

Keyword

Criteria