درگروگان ، گرو، وثيقه ، ضمانت ، بيعانه ، باده نوشي بسلا متي كسي ، بسلا متي ، نوش ، تعهد والتزام ، گروگذاشتن ، بسلا متي كسي باده نوشيدن ، متعهد شدن ، التزام دادن.
(pledgor)دهنده ضمانت يا بيعانه يا قول.
پارچه زخم بندي ، كمپرس زخم.
متعهد
دارايي متعهد
تعهدات
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains