Farsi Dictionary

Nut

جوز، چرخ دنده ساعت ، اجيل ، مهره ، اجيل گرد اوردن ، ديوانه ، خل.

Nut

مهره.

Nut brown

رنگ قهوه اي فندقي ، رنگ شاه بلوطي.

Nutant

پايين افتاده ، سرازير اويخته ، زيور اويخته.

Nutation

اشاره با سر، سر فرود اوردن ، خميدگي ، رقص محوري ، گردش.

Nutcracker

فندق شكن.

Nutlet

فندق كوچك ، هسته كوچك.

Nutmeg

درخت جوز.

Nutrient

مغذي ، ماده مغذي ، ماده مقوي از لحاظ غذايي.

Nutriment

تغذيه ، كسب نيرو بوسيله غذا، بقوت ، غذا، خوراك.

Nutrition

تغذيه ، تقويت ، قوت گيري ، قوت ، خوراك ، غذا.

Nutritionist

ويژه گر تغذيه.

Nutritious

(nutritive) مغذي.

Nutritive

(nutritious) مغذي.

Nuts

اجيل ، ديوانه ، مفتون.

Nutshell

پوست فندق و بادام و غيره ، مختصرا، ملخص كلا م.

Nutty

پر گردو، پرفندق ، معطر، ديوانه.

nutritional

تغذيه

Keyword

Criteria