Farsi Dictionary

Nod

تكاندادن سر بعلا مت توافق ، سرتكان دادن ، باسراشاره كردن ، تكان سر.

Nodal

گرهي ، واقع درنزديك گره ، عقده اي.

Nodal

گره اي.

Nodality

وابستگي به گره ، نزديكي به گره.

Noddle

پشت سر، پشت گردن ، سر، كله.

Node

گره ، اشكال ، دشواري ، برامدگي ، ورم ، غده ، منحني.

Node

گره.

Nodose

(nodous) داراي برامدگي هاي مشخص ، گره دار، قنبلي.

Nodous

(nodose) داراي برامدگي هاي مشخص ، گره دار، قنبلي.

Nodular

گره دار، ورم كرده ، قلنبه شده ، گره گره.

Nodule

قلنبه كوچك ، كلوخه ، برامدگي ، عقده.

Nodulose

(nodulous) قلنبه دار، داراي برامدگي هاي ريز.

Nodulous

(nodulose) قلنبه دار، داراي برامدگي هاي ريز.

Nodus

گره ، اشكال ، گرفتاري.

nod off

با سر اشاره کردن

nodding

تکان دادن سر

nodules

گره

Keyword

Criteria