Method |
متد، روش ، شيوه ، راه ، طريقه ، طرز، اسلوب. |
Method |
روش ، اسلوب ، طريقه. |
Methodic |
از روي متد وروش ، مرتب. |
Methodism |
پيروي از متد يا روش بخصوصي ، (با حرف بزرگ) مذهب ' متديست.' |
Methodist |
فرقه مسيحي 'متديست '، مومن به اين مذهب. |
Methodize |
متديست كردن ، در اصول وعقايد ديني سخت گيري كردن ، اصولي شدن ، داراي روش ياقاعده اي كردن. |
Methodologist |
اسلوب شناس. |
Methodology |
گفتار در روش واسلوب ، علم اصول ، روش شناسي. |
methodical |
روشي - روش - متدي |
METHODOLOGICAL |
روش |