Farsi Dictionary

May

امكان داشتن ، توانايي داشتن ، قادر بودن ، ممكن است ، ميتوان ، شايد، انشاء الله ، ايكاش ، جشن اول ماه مه ، (مج.) بهار جواني ، ريعان شباب ، ماه مه.

May day

روز اول ماه مه ، روز كارگر.

Mayapple

(گ.ش.) درختي از نوع زرشك (peltatum Podophyllum).

Maybe

شايد، احتمالا.

Mayflower

(گ.ش.) گل خفچه ، (امر.) خرغوس ، كالباي باتلا قي.

Mayhap

(م.م.) شايد، ممكن است.

Mayhem

(حق.) ضرب وشتم ، جرح.

Mayn't

(not may).=

Mayonnaise

نوعي چاشني غذا وسالا د، مايونز.

Mayor

شهردار.

Mayoral

وابسته به شهردار.

Mayoress

زن شهردار.

Mayorship

(دوره ء) رياست شهرداري.

Maypole

تيري كه باگل هاي گوناگون اراسته ودر روز يكم ماه مه درميدان شهربدوران ميرقصند.

Maypop

(گ.ش.) گل ساعت (incarnata Passiflora).

Maytide

(maytime) ماه مه.

Maytime

(maytide) ماه مه.

may be

ممکن است

Keyword

Criteria