Farsi Dictionary

Little

اندك ، كم ، كوچك ، خرد، قد كوتاه ، كوتاه ، مختصر، ناچيز، جزءي ، خورده ، حقير، محقر، معدود، بچگانه ، درخور بچگي ، پست.

Little bear

(Minor Ursa=) (نج.) دب اصغر.

Little office

نماز مخصوص حضرت مريم.

Littleneck clam

نوزاد حلزون خوراكي كه معمولا خام خورده ميشود.

Keyword

Criteria