Letter |
حرف الفباء ، حرف ، حرف چاپي ، نامه ، مراسله ، كاغذ، ادبيات ، اثارادبي ، معرفت ، دانش ، باحروف نوشتن ، باحروف علا مت گذاشتن ، اجازه دهنده. |
Letter |
حرف ، نويسه. |
Letter carrier |
(mailman=) نامه رسان ، پستچي ، چاپار. |
Letter missive |
امر نامه ، اجازه نامه ، ابلا غيه ، امريه. |
Letter of credence |
اعتبارنامه. |
Letter of credit |
(م.م.) اعتبارنامه ، ورقه اعتبار، اعتبار اسنادي. |
Letter perfect |
كلمه بكلمه ، جزء بجزء ، كاملا وارد، از بر. |
Letter sheet |
نامه تمبردار پستي. |
Lettered |
دانا، فاضل ، عالم ، فرهنگي ، باسواد، حرفي. |
Letterhead |
سرنامه ، عنوان چاپي بالا ي كاغذ. |
Lettering |
حروف گذاري ، علا مت گذاري باحروف. |
Letterpress |
منگنه مسوده كاغذهاي كپيه ، پرس نامه ، چاپي ، وابسته بحروف چاپي. |
Letters of administration |
قيم نامه ، اختيارنامه قيمومت. |
Letters of marque |
حكم ضبط اموال بيگانگان. |
Letters patent |
نامه سرگشوده ، نامه اي كه از طرف دولت براي كسي فرستاده ميشود تافورا باز نموده وبراي همه بخواند. |
Letters shift ltrs |
مبدله حروف. |
Letters testamentary |
(حق.) حكم يا خطاب دادگاه ذي صلا حيت ، خطاب به وصي داءر به اشتغال بامروصايت ، حكم وصايت. |
letterbox |
جعبه نامه |