Farsi Dictionary

Grant

اهداء ، بخشش ، عطا، امتياز، اجازه واگذاري رسمي ، كمك هزينه تحصيلي ، دادن ، بخشيدن ، اعطا كردن ، تصديق كردن ، مسلم گرفتن ، موافقت كردن.

Grant in aid

اعانه ملي ، كمك هزينه.

Grantable

قابل اهداء.

Grantee

صاحب امتياز، گيرنده ، انتقال گيرنده.

Granter

اهداء كننده.

Grantor

اهداء كننده.

granted

اعطا

granting

اعطاي

Keyword

Criteria