تابيدن ، برافروختن ، تاب امدن ، قرمز شدن ، در تب و تاب بودن ، مشتعل بودن ، نگاه سوزان كردن ، تابش ، تاب ، برافروختگي ، محبت ، گرمي.
خيره نگاه كردن ، اخم كردن ، نگاه خيره ، اخم ، تروشرويي
(ج.ش.) كرم شب افروز، كرم شب تاب ، چراغك.
درخشان
Keyword
Criteria Exact word Starts with Contains