Farsi Dictionary

Gather

گرد امدن ، جمع شدن ، بزرگ شدن ، جمع كردن ، گرد كردن ، نتيجه گرفتن ، استباط كردن.

Gather

گرد اوري كردن.

Gatherer

جمع كننده ، گرد اورنده.

Gathering

گرد اوري.

gathered

جمع اوري

Gatherers

جمع کننده

gatherings

تجمعات

Keyword

Criteria