Farsi Dictionary

Franc

فرانك (واحد پول)، امتياز، حق مخصوص ، حق انتخاب ، حق راي.

Franchise

(free، enfranchise=) امتياز، حق انتخاب ، ازاد كردن ، حق راي دادن.

Franciscan

وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسيس مقدس.

Francolin

(ج.ش.) دراج ، پرنده اي شبيه قرقاول.

Francophil

فرانسه دوست ، هواخواه فرانسه.

Francophile

فرانسه دوست ، هواخواه فرانسه.

franchiser

a person or company that grants a franchise

Keyword

Criteria