Farsi Dictionary

Failure

واماندگي ، درمانگي ، كوتاهي ، قصور، ناتواني ، شكست ، ورشكستگي.

Failure

خرابي ، قصور، عدم موفقيت.

Failure free

بدون خرابي.

Failure logcing

ثبت وقوع خرابي.

Failure rate

نرخ خرابي ، ميزان خرابي.

failures

شکست

Keyword

Criteria